تحول و رشد شخصیتی، از موضوعات اساسی در زندگی هر انسانی بهشمار میآید. بسیاری معتقدند که تغییرات بزرگ و واقعی در زندگی افراد، تنها زمانی اتفاق میافتد که آنها نهتنها درون خود را بشناسند بلکه با محیط و افراد دیگر نیز تعامل داشته باشند. این دیدگاه بر آن است که مواجهه با دنیای بیرون و تجربیات جدید، مؤلفهای کلیدی در فرایند تحول است و رشد شخصیتی بهطور صرف از درون فرد نشأت نمیگیرد.
تحول بهعنوان فرایندی پویا و مرتبط با تجربیات
تحول، فرایندی پویا و چندلایه است که تنها در محدودهی افکار و احساسات فردی محدود نمیشود؛ بلکه نیازمند تعامل با جهان بیرون و مواجهه با تجربیاتی است که قطعا باورهای گذشته را به چالش خواهد کشید. در واقع، برخورد با شرایط و افرادی که دیدگاهها و ارزشهای متفاوتی دارند، افراد را وادار به تأمل و بازنگری در باورهای قبلی میکند (در مقالات آتی درباره باورهای پیشین که به آنها پیش فرض گفته میشود خواهیم پرداخت).
نقش تعاملات و مواجهات بیرونی در رشد و تحول
تعاملات و مواجهات بیرونی نقش حیاتی در فرایند تحول ایفا میکنند. این تعاملات میتوانند در قالب ارتباطات اجتماعی، مطالعه، تجربیات شغلی، سفر به مکانهای جدید، و یا حتی مواجهه با شکستها و چالشهای پیشبینینشده باشند. هر یک از این تجربیات، با فراهمکردن شرایطی برای افراد جهت بازبینی و بازاندیشی در باورهایشان، فرایند تحول را تسهیل میکنند. این فرایند فراتر از یادگیری سطحی است؛ زیرا با تأثیر بر چارچوبهای فکری و باورهای بنیادی، زمینهساز تغییرات پایدارتری میشود.
بهعنوان نمونه، فردی که به تنهایی در خانه به مطالعه درباره یک فرهنگ جدید میپردازد، ممکن است به درک برخی مفاهیم فرهنگی دست یابد؛ اما تنها زمانی که به یک کشور جدید سفر میکند و با فرهنگ و مردم آن از نزدیک روبرو میشود و دیگر از جایگاه یک تماشاچی به زمین بازی نمی نگرد، فرصت تحول واقعی را خواهد داشت. این تجربه مستقیم، امکان ارزیابی و بازبینی باورهای او را در سطح عمیقتری فراهم میآورد.
زمانیکه وارد گود می شوید و تجربیات متعدد کسب میکنید دچار تحولی عمیق و در نهایت پایدار خواهید شد و این تحول عمیق بر روی سبک زندگی، رفتارها و باورهای شما تأثیر طولانیمدت خواهد داشت. در واقع، تغییرات سطحی ممکن است تحت تأثیر زمان یا محیط به راحتی از بین بروند، اما تحول عمیق به دلیل ماهیت ریشهای آن، فرد را به شخصی جدید و با نگرشی متفاوت تبدیل میکند.
تحول بهعنوان فرایندی غیرخطی
تحول در مسیر مشخص و خطی رخ نمیدهد، بلکه فرایندی پیچیده و چندگانه است که شامل تجربه، تأمل و بازاندیشی میشود. این فرایند اغلب با موانع و چالشهایی همراه است که ممکن است فرد را به سوی بازگشت به باورهای قبلی سوق دهد. با این حال، در مواجهه مکرر با تجربیات جدید، ذهن به تدریج تغییر میکند و مسیر تحول بهآرامی پیش میرود.
تحول، مشابه سفری است که فرد در آن با چالشهای مختلف روبرو میشود. برخی از این چالشها، او را به بازاندیشی عمیق و تغییر دیدگاهها هدایت میکنند، در حالی که برخی دیگر موجب سردرگمی یا حتی پسرفت او میشوند. در نهایت، فرایند مداوم مواجهه با دنیای بیرونی و تجربههای نو، فرد را به سوی تغییراتی پایدار و عمیق هدایت میکند.
کلید تحول در مواجهه است
دنیای امروز دنیای کتاب، پیج های آموزشی، مدیتیشن و … شده است اما باید بدانید و آگاه باشید که تحول از طریق کتاب، مدیتیشن و سمینار و … رخ نخواهد داد.
پر فروش ترین کتابهای سایت آمازون حدودا 50000 جلد در حوزه خودشناسی بوده، اما چرا آن اتفاقی که باید بیفتد، نمی افتد؟ همه ما میخواهیم یک جهش در کار و زندگی و نگرشمان بوجود بیاید اما حقیقتا چرا نمیشود؟ چرا تغییرات کوتاه مدت بوجود می آید اما تحول صورت نمیگیرد؟ در ادامه به دلیل آن اشاره خواهیم کرد.
زمین فوتبال را در نظر بگیرید یک سری تماشاچی هستند و یک سری دیگر هم بازیکن، اگر میخواهیم تحول اتفاق بیفتد باید وارد زمین بازی شویم، مادامی که ما در جایگاه تماشاچی هستیم تحول در ما صورت نمیگیرد.
تحول یعنی فقط شنونده نباشیم، من وقتی در زمین بازی هستم دانستن را تمرین میکنم یعنی تا زمانیکه شما فقط کتاب بخوانید، مدیتیشن کنید، سمینار شرکت کنید و … اما نتایج آنها رو وارد زمین بازی نکنید تحولی در شما رخ نخواهد داد. پس آموخته ها را در زندگی بکار بگیرید.
تحول میگوید برو و مواجه شو، اما براستی چرا مواجهه نمیشویم؟ چون مواجهه مسئولیت دارد و ما انسانها ذاتا مسئولیت گریزیم نه مسئولیت پذیر!
اکثر افرادی که در جایگاه تماشاگر هستن عمدتا در گذشته زندگی میکنند و در لحظه حال نمیتوانند حضور پیدا کنند. کسی که میخواهد تحول را تجربه کند در گذشته ها سیر نمیکند، از گذشته ها درس و تجربه میگیرد اما فقط در لحظه حال زندگی میکند.
زمین بازی فضای ناشناخته است و در این فضا قطعا اضطراب، استرس و نگرانی خواهد بود در صورتیکه فضای تماشاچی بودن فضای امن است، اما آیا شروع تحول با قدم بیرون گذاشتن از حریم امن صورت نمیگیرد؟
همسان سازی یا همسان شدن
یعنی مثل بقیه بودن، شبیه دیگران شدن، همرنگ جماعت شدن. زمانیکه میخوام شبیه بقیه بشم در واقع دارن عمل همسان سازی انجام میدم، مثلا صرفا به این دلیل که دیگران بچه دارن من هم میخوام صاحب فرزند بشم، یا به این دلیل که دیگران گفتن کارمندی خوبه من هم میخوام کارمند بشم. وقتی انسان میاد کاری میکنه که شبیه دیگران باشه اون یکتایی خودش را از دست می دهد.
تحول میگه همسو شدن با دیگران رو کنار بذار ، زمانی که شما با دیگران همسو میشوید یکتایی خود را از بین میبرید . خلاقیتتون از بین میره،رفتارها گله میشه و عملی که دیگران انحام میدهند همان را انجام می دهیم.
ما همسو میشیم چون ما ازتنها بودن میترسیم، جون با دیگران بودن و تایید دیکران به ما هویت می دهند. کسی که خودش هست دنبال نمایش دادن خود برای دیگران و کسب تایید آنها نیست.
رابطه من با خودم
رابطه ای که تو با خودت داری مهمترین رابطه ای هست که تو در زندگی ات خواهی داشت، کیفیت این رابطه را نوع رفتارو گفتارت با خودت تعیین میکند، نوع حرف زدن شما با خودتان چگونه هست؟ آیا برای خودت وقت میگذاری؟ حال و هوای ارتباطت با خودت چگونه است؟
پس از این به بعد گفته هایت را تغییر بده، ضمیر ناخودآگاه همه حرفهای منفی تو را میشنود و با حرفهای تو سندی ایجاد میکند و همان را پیاده سازی میکند. از امروز واژه هایی که برای توصیف خود استفاده میکنی را فیلتر کن و از عبارت های من تنبلم، من چاقم، من زشتم، من نمیفهمم و … استفاده نکن. کلام چیزی است که نباید آن را دست گم گرفت. در حقیقت با خودت جوری رفتار کن که با کسی که عاشق هستی رفتار میکنی . روی هر جنبه ای بیشتر کار کنی همان قسمت بیشتر رشد خواهد کرد، پس روی خودت برنامه ریزی کن و تمرکزت را روی رشد خودت بگذار .
نتیجهگیری
تحول شخصیتی و فکری، فرایندی است که نیازمند مواجهه با دنیای بیرونی و تجربیات جدید است. این تجربهها و تعاملات، به فرد این امکان را میدهند که چارچوبهای ذهنی خود را به چالش بکشند و به سمت رفتارهای تازه و معنادار حرکت کند. تحولات عمیق و پایدار از تعاملات واقعی با دنیای بیرونی و پذیرفتن تجربیات تازه حاصل میشود.