قانون عشق ورزیدن بخش دوم
قانون عشق ورزیدن بخش دوم
تو داستان زندگی ات را میسازی .آیا معتقدی که کارهایی را می توانی انجام دهی و کارهایی را نه ؟نه …این قصه واقعیت ندارد. اگر کسی به تو بگوید توانایی و استعدادت از دیگری کمتر است، اگر گفتند شایستگی کافی نداری و باید خودت را ثابت کنی، اگر محدود و سرکوبت می کنند، به حرف آنها توجه نکن، اگر باور کنی درواقع خود را اسیر محدودیت های خودساخته در مسیر خواسته هایت کرده ای. چنین سخنانی حقیقت ندارد .به کمک نیروی عشق، هر آنچه اهدا کنی، همان را دریافت می کنی. نیروی عشق هیچ گاه نمیگوید:” تو از شایستگی کافی برخوردار نیستی.”، بلکه میگوید:” با نشان دادن عشق و اشتیاق به خواسته ات، همان برایت محقق می شود .” .پس تو هماکنون فردی لایق و شایسته هستی، اگر هم تاکنون کار نادرستی انجام داده ای ،بدان که فهم و پذیرش آن از نظر قانون جذب، حکم چشمپوشی را دارد .
“در آغاز فقط احتمالات وجود داشت. کائنات، زمانی موجودیت مییابد که کسی آن را مورد توجه قرار دهد .مهم نیست که سر و کله نخستین تماشاگر ،چند میلیون سال بعد پیدا شود، کائنات وجود دارد. چون ما از وجودش آگاه هستیم.” مارتیس ریس_ستاره شناس
بیشتر چیزهایی که در دنیا میبینی، به اندازهای که خیال میکنی واقعی نیست، با نگاه به دنیای نامرئی نگرش تو تغییر می کند و دریچههای برکت نامحدود به سمت تو باز می شود. بیشتر باورهای تو درمورد دنیای واقعی حقیقت ندارند، تو،زندگی و کائنات فراتر از تصور توست. تو خیال میکنی همه چیز در دنیا در حد محدودی است، پول، سلامتی و منابع محدودیت دارند، اما این حقیقت ندارد. بر طبق فیزیک کوانتوم سیارههای زمین و کائنات بیحد و حصری وجود دارد و ما در هر لحظه از یک واقعیت سیاره زمین و کائنات، به واقعیتی دیگر حرکت می کنیم.
” در کائنات، ما به فرکانسی تبدیل می شویم که با واقعیت فیزیکی مطابقت دارد، اما تعداد نامحدودی واقعیت مختلف است که همزمان در یکجا وجود دارد، هرچند ما نمیتوانیم با تمامی آنها هماهنگ شویم.” استیون وینبرک_ فیزیکدان و برنده جایزه نوبل
شاید خیال کنی که در دنیای واقعی کمبود زمان وجود دارد و میخواهی در برابر زمان عجله کنی، اما آلبرت انیشتین بیان کرد که مفهوم زمان، توهمی بیش نیست.
” فاصله و تفاوت بین گذشته، حال و آینده، تصوری باطل و همیشگی است.” آلبرت انیشتین _فیزیکدان و برنده جایزه نوبل
همه چیز در کائنات زنده است و هیچ چیز بیجانی وجود ندارد. ستارگان، خورشید ،سیاره ها ،زمین، آب، هوا، آتش و… لبریز از زندگی هستند .
“حسی در درخت وجود دارد که عشق تو را درک میکند و به آن پاسخ می دهد. البته درخت به شیوهای که ما تصور میکنیم شادی خود را بروز نمیدهد.” پرنتیس ملفورد_خالق تفکر نوین
تو معتقدی که دنیای واقعی فقط شامل چیزهایی است که میبینی و هر چه دیده نشود، واقعی نیست بااینحال همان شیء رنگی که میبینید در اصل رنگ واقعی نیست، هر چیزی، تمام رنگهایی را که همان رنگ را در خودش نهفته دارد ،جذب میکند و آن رنگی که آن شیء در خودش ندارد را منعکس می کند. پس آسمان هر رنگی دارد غیر از آبی. تو صداهایی که فرکانس آنها فراتر از حد شنوایی است را نمیتوانی بشنوی و قادر نیستی نور مادون قرمز و ماورای بنفش را ببینی، چون فرکانس فراتر از حد بینایی تو دارند.
شاید تو معتقدی که چون دنیای واقعی از جامدات تشکیل شده می توانی آن را ببینی؛ اما درواقع تمام اجسام روی زمین به صورت انرژی و در فضا درحال حرکت است. با این توصیف اشیاء اطرافت تا چه اندازه واقعی است؟
” خردمندی که دنیا را صرفاً توهم میداند، به گونهای رفتار نمیکند که انگار دنیا واقعی است؛ بنابراین، خود را از رنج نجات می دهد.” بودا
شاید تو معتقد باشی که تجسم، صرفاً اندیشه و رویا پردازی است و در دنیای واقعی قدرت ندارد. بااینحال یکی از مشکلات دانشمندان برای اثبات درستی یک چیز، باور ناشی از تجربیات علمی است ،چون باور و تصور هر دانشمندی، که آزمایش می کند، در نتیجه ی آزمایش اثر میگذارد ،که این همان قدرت تجسم و باور بشر است. پس باورهای تو هم در زندگی تاثیر میگذارد.
باورهای درست یا غلط، واقعی یا غیرواقعی، دنیای تو را میسازد، چون تو هرآنچه احساس میکنی حقیقت دارد به قانون جذب می دهی و همان را به سمت خودت جذب میکنی، بنابراین قوه تخیل تو واقعیتر از دنیای ظاهری است، چون دنیای واقعی تو، ناشی از تخیلات است. پس به جای این باور که نمیتوانی زندگی مناسب و دلخواه خود را بسازی، باور داشته باش که دارای زندگی دلخواه و جذابی هستی.
” باور نعمتهایی که تو میتوانی آنها را ببینی و لمس کنی،اصلا باور نیست؛ اما باور به نادیدهها، پیروزی و بهرهمندی از برکات به حساب میآید.” آبراهام لینکلن _شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا
قصه ی محدودیتها درطول تاریخ از نسلی به نسل بعدی منتقل شده است، اما داستان واقعی این است که انسان، موجودی با توانایی نامحدود است، کائنات نامحدود است، چیزهایی در جهان غیر قابل دیدن است، اما وجود دارد. تو برای بازگو کردن داستانی متفاوت باید شروع کنی، چون هر قصهای که تو بگویی، مطمئناً از طریق قانون جذب دریافت میکنی و همان داستان به زندگی واقعی تبدیل می شود.
فقط باید خواستههای ارزشمند را تصور کنی، عشق و اشتیاق و احساس خوب ساطع کنی و کارهای مفید و سازنده انجام دهی، تا قانون جذب همان نعمتها را به تو بدهد چیزهایی که نمیخواهی و موارد منفی زندگی گذشته ات را رها کن و فقط به خواستههایت گرایش داشته باش. زیرا هر گاه خاطرات منفی گذشته را به یاد آوری، آنها را ضمیمه زندگی میکنی و آنها در زندگی ات جای می گیرند، پس همان چیزی که کودکی دوست داشتی و موارد دلخواه در بزرگسالی ات را حفظ کن و تمام موارد منفی گذشته را تمام کن و در داستان زندگی ات قرار نده .
“نیروی قدرتمند، ابدی و غیر قابل درک ما را به جلو پیش میبرد ؛ اما همچنان که گروهی به سمت جلو میروند، عدهای سستی میکنند و به عقب بازمیگردند. آنها ناآگاهانه و ناخواسته از این نیرو پرهیز می کنند.” پرنتیس ملفورد_خالق تفکر نوین
اگر همیشه بیان کنی ،که در گذشته قربانی زندگی شده ای، یا تعریف کنی،به باهوشی بقیه نیستی، یا مثل بقیه بااستعداد نیستی و … ، پس حق با توست ،چون همین ها تصاویر واقعی زندگی ات میشوند .پس لازم است زندگی ات را لبریز از عشق کنی، تا احساس منفی و احساس گناه از تو دور شود .سپس تعریف داستان زندگی معرکه ات را شروع کن ،که قانون جذب تو را به همین قصه میرساند .
استاد سعید گل محمدی ؛نویسنده و مترجم بالغ بر 100 جلد کتاب در حوزه موفقیت و جذب