پیش فرض های ذهنی

پیش فرض های ذهنی

پیش‌فرض های ذهنی می‌توانند مانعی جدی برای دستیابی به موفقیت باشند. اغلب افراد بدون آگاهی از باورها و ذهنیت‌های محدودی که در درون خود پرورانده‌اند، در تلاش برای پیشرفت و رسیدن به اهداف خود ناکام می‌مانند. این پیش‌فرض‌ها در واقع تصورات و باورهایی هستند که به مرور زمان و تحت تأثیر خانواده، جامعه، تجربه‌های فردی و محیط اطراف شکل گرفته و بدون اینکه فرد حتی متوجه آنها باشد، رفتار و تصمیم‌گیری‌های او را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

از این رو، شناخت و بررسی پیش‌فرض‌های ذهنی می‌تواند راهی به سوی رهایی از محدودیت‌ها و دستیابی به موفقیت‌های واقعی باشد. در این مقاله، با مفهوم پیش‌فرض‌های ذهنی، تأثیرات آنها بر مسیر موفقیت و راهکارهایی برای شناسایی و غلبه بر آنها آشنا می‌شویم تا بتوانیم به سوی دستیابی به اهداف و آرزوهایمان با گام‌های محکم‌تر و آگاهانه‌تر حرکت کنیم.

 

برای تجربه تحول باید وارد زمین بازی بشیم

در تئوری تحول میگوییم کتاب، سمینار، مدیتیشن خوب است به شرطی که وارد زمین بازیشان بکنیم

تمامیت نقش بسیار مهمی در تحول دارد و اگر میخواهیم رهایی را در زندگیمان تجربه کنیم  باید به تمامیت برسیم. زمانیکه که تمامیت داریم به جای اینکه منفعل و قربانی باشیم و انتخابهای دیگران روی ما تاثیر بگذارند انسان انتخابگری میشویم و وقتی ناکاملی ها را کامل میکنیم میتوانیم با ریشه هایی که ناکاملی را ایجاد کرده مواجه شویم.

مواجهه و بیرون آمدن از منطقه امن کار سختی است  و فضای بازی و زمین مواجهه فضایی ناشناخته است و این مواجهه باید مدیریت شود، در حقیقت این مدیریت از خود مواجهه سخت تر است.

اصول مدیریت مواجهه

اصول مدیریت مواجهه:

  • در مواجهه ها بیشترین مراقبت را از خودتان بکنید (وقتی شنا بلد نیستی خودت را در استخر 6 متری ننداز)
  • در مواجهه ها مواقب فاصله ها باشید
  • مواجهه در حد امکان یهویی نباشد (کم کم پیش برویم)
  • در مواجهه با دیگران، دیگران را همسان خودمان ببینیم
  • واکنش هیجانی مواجهه نیست (مسئله ایجاد میکند و آگاهانه نیست)
  • با شناخت و آگاهی از خودمان وارد این پروسه شویم
  • پذیرش دیگران آن گونه که هستند
  • یادگیری مستمر از مواجهه ها داشته باشیم (دائم از مواجهه ها فیدبک بگیریم)
  • انعطاف پذیر باشیم
  • به مواجهه زمان بدهیم

“کسی که مواجهه ناسالم با بدنش دارد نمیتواند مواجهه سالم با دیگران داشته باشد، مواجهه هسته اصلی تحول است”

 

چه چیزی جلوی مواجهه های ما رو میگیره؟

پیش فرض ها!

پیش فرض هر گونه تعمیم زمانی و (یا) مکانی به یک پدیده است که به صورت یک گزاره زبانی بیان می شود که حاوی یک حکم در باره چیزی یا کسی است.

پیش فرض ذهنی چیست

بنابراین پیش فرض ها مجموعه ای از انگاره ها, عقاید, قضاوت ها, ارزش ها, دانسته ها , پیش فهم ها, پیش دانسته ها, کانتکست و … هستند که تثبیت شده و همیشه با ما همراهند. پیش فرض ها گزاره های زبانی هستند که از طریق آنها ما پیش بینی میکنیم, خود و دیگران و جهان اطراف خود را معنی دار و خوب و بد می کنیم . این پیش فرض ها در زمین بازی فعال می شوند و به فعل در می ایند. این پیش فرض ها موجب تکرار و روزمرگی در زندگی ما می شود این تکرارها چون از یک پیش فرض تغذیه شده است مرتب شیوه زیست همسانی را ایجاد می کند.

پیش فرض ها عمدتا بدیهی انگاشته می شوند و بنابراین برای فعال کردن آنها ما فکر نمی کنیم. پیش فرض ها همانند هواپیما ما را در اتوپایلوت قرار می دهد. به همین دلیل است که پیش فرض ها بیشتر مواقع آزمون نمی شوند و زیر زره بین نمی روند. چون ما اصلا به وجود آنها هم آگاهی نداریم.

بنابراین پیش فرض ها شکل مواجه شدن ما با پدیده ها را بسته به موقعیت ها و دیگرانی که داریم تجربه می کنیم مشخص و قالب بندی می کند.

عادت ها محصول عملکردهای پیش فرض های ما در زندگی روزمره است. هر چه عادتها بیشتر باشد ما فاصله بیشتری با زندگی پویا داریم .

پیش فرض ها نقطه مقابل زندگی سیال و پویای انسان است. یعنی نقطه مقابل تحول است.

پیش فرض ها می توانند بازدارنده و یا پیش برنده باشند. ولی هر کدام باشند پیش فرض ها محدود کننده هستند. و بنابراین فارغ از نوع پیش فرض رفع موانع و محدودیت های پیش فرض مساله اصلی تحول است.

یکی از دلایل مهم شکل گیری پیش فرض ها مراقبت فرد از خودش است. بنابراین پیش فرض ها یک سیستم دفاعی برای شخص می سازد. اگر فرد در مقابل یک تهدید احساسی قرار گیرد یک پیش فرض می سازد تا در دفعات بعدی از خودش مراقبت کند. ترس یکی از مهمترین عوامل شکل گیری پیش فرض ها است. پیش فرض ها یک نوع قطعیتی به ما می دهند که با آن به نظر خودمان راحت تر زندگی می کنیم. اگر بخواهیم از دیگران و از خودمان ابزاری استفاده کنیم یک راه حل بسیار قدرتمند ساختن پیش فرض برای خود و دیگران است. مثلا دادن یک سری صفات به آدمها به هدف کنترل و بهره گیری از آنها انجام می شود. فرق نمی کند که این پیش فرض ها مثبت هستند و یا منفی . همین که تعمیم داده میشود محدود کننده می شود.

پیش فرض ها زندگی را به سمت رخوت و رکود و ایستایی می برد.

مسیر تحول در تغییر, بازآفرینی و حذف پیش فرض ها تحقق می یابد.

ضعیف کردن پیش فرض ها یکی از اساسی ترین اقدامات برای دست یابی به گشودگی و فهم جدید است.

در اساس پیش فرض ها وقتی از حالت سفت شدگی و تثبیت شدگی خارج می شوند, به بیانی عامیانه شل می شوند یا سست می شوند و یا وارفته می شوند ما یک گام تحولی برمیداریم.

 

ویژگی پیش فرض ها:

  1. در زندگی ما بدیهی هستند
  2. ثابت میشوند و رسوب میکنند در وجود ما و جلوی انعطاف پذیری مان را میگیرند
  3. فراتر از زمان و مکان اند
  4. زندگی ما را در حالت اتوپایلت میگذارند و زندگی را دچار تکرار شدگی میکنند
  5. عادت ها محصول پیش فرض های ما هستند، پشت هر عادتی پیش فرضی وجود دارد
  6. تکرار و ملال ایجاد میکنند
  7. زندگی را دچار کسالت و روزمرگی میکنند
  8. به ما قطعیت میدهند، هیج چیز در دنیا قطعیت ندارد، هر جایی که به قطعیت رسیدی بدان و آگاه باش که دچار پیش فرض شده ای
  9. اگر پیش بینی را تثبیت کنیم میشود پیش فرض (پیش بینی پیش فرضی خطرناک است)
  10. عمده همسان سازی ها ناشی از پیش فرض هاست

پیش فرض بهت قطعیت میده، قطعیت بهت تعصب میده و تعصب باعث میشه تو با دیگران درگیر بشی!

هر چیزی که قطعیتش بیشتر باشه بیشتر باید بهش شک کرد!

 

با سوشال مدیا چطور مواجه میشویم؟

از دید تئوری تحول سوشال مدیا ما انسانها را به سمت سطحی شدن و به انزوا کشیده شدن پیش میبرد و مواجهه تحولی را از بین میبرد، سوشال مدیا فضایی‌ست که عمق کمی دارد . گوشی های هوشمند اردوگاه های کار سیاری هستند که ما داوطلبانه وارد این اردوگاه ها شده ایم .

پیش فرض ها به ما حس امینت میدهند و مواجهه با ابهام به ما عدم امنیت میدهد به همین دلیل ما به سمت پیش فرض ها میرویم. شناخت پیش فرض ها خیلی مهم نیست، مهم مواجهه با پیش فرض هاست.  ما یک سری پیش فرض داریم که باورها  و پیش فرض های بنیادین هستن .

پیش فرض های فراگیر

پیش فرض هایی که مربوط به خویش فهمی ما میشوند ، آنطوری که من خودم را میفهمم یعنی خویش فهمی. پیش فرض فراگیر به صورتی است که من خودم را میفهمم و تفسیر میکنم. حالا چرا فراگیر؟ چون مثل یک چتر روی تمام زندگی من هست و تمام زندگی من را تحت تاثیر قرار میدهد.

یک درخت را در نظر بگیرید، ریشه درخت باورها و پیش فرض های بنیادین من است و تنه درخت پیش فرض های فراگیر. مهمترین پیش فرض ما پیش فرض فراگیر هست  و ما در آینده درباره پیش فرض های فراگیر بیشتر خواهیم پرداخت.

سخن پایانی

در نهایت، پیش‌فرض‌های ذهنی به‌عنوان موانعی نامرئی می‌توانند ما را از دستیابی به موفقیت بازدارند و مسیر زندگی‌مان را به سمت محدودیت‌های غیرضروری سوق دهند. با درک و شناسایی این باورهای محدودکننده، فرصتی بی‌نظیر برای رشد و تحول درونی خواهیم یافت. زمانی که بتوانیم پیش‌فرض‌های ذهنی خود را به چالش بکشیم و از دیدگاه‌های تازه‌تری به زندگی و اهدافمان نگاه کنیم، آنگاه دیگر موانع ساختگی ذهن‌مان نمی‌توانند مسیر ما را سد کنند. موفقیت واقعی از لحظه‌ای آغاز می‌شود که ذهن‌مان را از هرگونه محدودیت آزاد کرده و به قابلیت‌ها و توانایی‌های واقعی خود ایمان بیاوریم. بنابراین، بیایید این سفر درونی را آغاز کنیم و با کنار گذاشتن پیش‌فرض‌های ذهنی که مانع موفقیت‌مان هستند، گامی به سوی آینده‌ای روشن‌تر و پربارتر برداریم.

 

 

 

 

 

 

 

 

2 نوع مواجهه داریم:

مواجهه اصیل:

شما فعال  و آکاه هستید و مواجهه شما بر مبنای یکتایی شما هست نه بر مبنای همسان سازی با دیگران، امکان نداره کسی خود اصیلش باشه  و تصمیم اشتباه بگیره

 

مواجهه نا اصیل: مواجهه از جنس واکنش هست، از جنس من نیست، انجام میدم که از دیگران تایید بگیرم، در حقیقت با ساز دیگران می رقصیم

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *